نامه هایی ک نمی رسند

از من ب خودم هزارها فرسنگ است

نامه هایی ک نمی رسند

از من ب خودم هزارها فرسنگ است

برخی وقایع، واقعی ترند

فهمیدم فقط کافی نیست ازدیگران و احتیاجی ک بهشون دارم  رها باشم

حالا باید سعی کنم از احساسات هم رها بشم 

ولی میخوام اختیار کار دست خودم باشه.. هر حس لذت بخش رو نگه دارم و ی خط قرمز بکشم رو هر چیزی/کسی ک سیاهم میکنه.. خاکستری حتا

هیچوقت نخواستم/ نمی خوام آدما ابزار باشن تو دستم .. چون دوس ندارم خودم ابزار کسی باشم 

این البته با بازی کردن دو طرفه فرق داره 

نظرات 2 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1400 ساعت 10:56

... شنبه 28 فروردین 1400 ساعت 17:41

من انجام دادم نشد یعنی شاید هم می تونست بشه اما من پشیمون شدم که بشه چون دیدم احساسات افسار زده آدم رو می کنه چیزی شبیه آدم آهنی بعد هم من بمیرم بهتر از اینه که آدم آهنی باشم. فکر کن اصلا حال نمی ده خیلی مصنوعی می شی بازم خودت می دونی

بیشتر منظورم اینه ک چیزایی یا کسایی ک ناراحتم میکنن رو بیخود با خودم ب دوش نکشم.. رهاشون کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد